نمی ماند

امروزم گذشت درست مثل بقیه روزا 

از چهارشنبه ننوشتم 

راستش خیلییی خسته بودم 

چهارشنبه صبح با دوستم رفتم کافی شاپ 

من ایس کارامل ماکیاتو و اون شیک وانیل و دارچین گرفت 

یه چیز کیک هم گرفتیم 

ساعت یک جشن شروع شد و ماهم رفتیم 

بعد جشن که حدود ساعت 3:30 میشد تو حیاط اون یکی دوستم رو برای تولدش با یه کیک کوچیک سورپرایز کردم 

بعدش با یه دوست دیگم و خواهرم رفتیم بیرون گشتیم و ساعت 9 برگشتم خونه

و بعدش انقدر خسته بودم بیهوش شدممم

خب این از چهارشنبه 

امروز خیلی نرمال گذشت ...

روزا میان که بگذرن

حس میکنم دارم میرم رو مود بی حالی و این اصلا خوب نیستتت 

خب چطورین؟؟